بسم الله الرحمن الرحیم
قال صاحب منتخب الختوم روی المجلسی عن السجاد(ع) انه اذا کان اول الشهر یوم الاثنین، فابدء بقرائة سورة الواقعه الی الیوم الرابع عشر، کل یوم علی عدد الایام، فتقروها فی الیوم الرابع عشر اربع عشرة مرة، و فی کل خمیس اقرء هذا الدعاء بعد الفراغ من السور مرة ، و هذا العمل لتوسعة الرزق و تسهیل الامور المشکلة واداء الدیون مجرب غیر مرة و لیکتم من الجهال و السفهاء البتة( الدعا)
یا واحد (یا احد) یا ماجد یا جواد ، یا حلیم یا حنان، یا منان یا کریم، اسئلک تحفه من تحفاتک تلمّ بها شعثی، و تقضی بها دینی و تصلح بها شانی برحمتک یا سیدی اللهم ان کان رزقی فی السماء فانزله و ان کان فی الارض فاخرجه و ان کان بعیدا فقرّبه و ان کان قریبا فیسّره، و ان کان قلیلا فکثّره، و ان کان کثیرا فبارک لی فیه، و ارسله علی ایدی خیار خلقک، و لا تحوجنی الی شرار خلقک، و ان لم یکن فکوّنه بکینونیّتک، و وحدانیّتک، الهم انقله الی حیث اکون و لا تنقلنی الیه حیث یکون، انک علی شیئ قدیر ( یا حی یا قیوم، یا واحد یا مجید، یا برّ یا کریم ) یا رحیم یا غنیّ صل علی محمد و آل محمد تمّم علینا نعمتک و هنّئنا کرامتک، و البسنا عافیتک.
اشعار آیت الله وحیدی خراسانی در مدح حضرت معصومه (س):
ای دختر عقل و خواهر دین وی گوهر درج عزّ و تمکین
عصمت شده پایبند مویت ای علم و عمل مقیم کویت
ای میوه شاخسار توحید همشیره ماه و دخت خورشید
وی گوهر تاج آدمیّت عرخنده نگین خاتمیّت
شیطان به خطاب قم برانند پس تخت تو را به قم نشانند
کاین خانه بهشت و جای حوّاست ناموس خدای جایش اینجاست
اندر حرم تو عقل مات است زین خاک که چشمه حیات است
جسمی که در این زمین نهان است جانی است که در تن جهان است
این ماه منیر و مهر تابان عکسی بود از قم و خراسان
ایران شده نوربخش ارواح مشکات صفت به این دو مصباح
از این دو حرم دلا چه پرسی حق داند و وصف عرش و کرسی
هر کس به درت به یک امیدی است محتاجتر از همه وحیدی است.
نقل از هفته نامه پژواک قم ( ویژه نمایشگاه کریمه (س))
بر افلاک ار بتابی آفتابی اگر بر خاک خوابی، بوترابی
بیا و پرچم حق را برافراز که حق گردد به عدل تو سرافراز
چو در روی تو نور خود خدا دید تو را دید و برای خود پسندید
چو آن سیرت در این صورت قلم زد تبارک گفت بر خود کاین رقم زد
اشعار آیت الله وحید خراسانی در منقبت حضرت مولی الموحدین امیر المؤمنین سرودهاند:
علی ای محرم اسرار مکتوم علی ای حق از حق گشته محروم
علی ای آفتاب برج تنزیل علی ای گوهر دریای تأویل
بسم الله الرحمن الرحیم
یه روز وقتی باد کمی میاومد صدای خش خش شنیدم یه لحظه فکر کردم صدای برگ درخته که با باد حرکت میکنه اما وقتی به خودم اومدم دیدم که تو قم هستم و اطراف خونه ما تا چندین متر درختی نیست.
همین باعث شد تا به بار برم بیرون و ببینم چیه که این صدا رو میده حدس بزنید چی دیدم زر ورقهایی که بعد از استفاده صحافی بچهها اونا رو با قیمت کمی میخرند و تو کوچه برای اعیاد ماه شعبان آویزان میکنند البته وقتی تو کوچه و خیابان راه میری همین بچهها جلوی شما رو میگیرند و برای جشن نیمه شعبان پول جمع میکنند.
این چیزها من رو خوشحال میکنه با خودم میگم الحمدلله با همه کارهایی که دشمن میکنه هنوز هم نتونسته یاد و نام امام زمان را از ما بگیره و یاد آقا مثل درخت تو دل مردم ما ریشه زده ولی باز هم اون سوال قدیمی شبیه یه زخم سر باز میکنه از خودم میپرسم اگه ما این همه به فکر آقا هستیم و برای اون خوشحالی یا ناراحتی میکنیم پس چرا آقا ظهور نمیکنه؟ آیا ما واقعا همون قدر که فکر جشن و کارهای کوچیک و بزرگ تو اون هستیم به فکر خود آقا هستیم؟ جواب رو خود آقا به ما داده:
اگر دلهایتان تاریک و ظلمانی نمیگردید
امامت هم عیان میگشت و پنهانی نمیگردید
به قدر تشنگی گر تشنه امر فرج بودید
خدا داند فرج اینگونه طولانی نمیگردید