بسم الله الرحمن الرحیم
دل به دلبر گر دهی دلبر شوی
سربه پایش گر نهی سرور شوی
گردر این دریا درآیی پیش ما
گرچه خوش باشی ولی خوشتر شوی
مولای من می خواهم که تنها سر به پای شما نهم و از این همه هیاهوهای اطرافم فارغ گردم
چه کنم که این سر ، سر سودا دارد؛ معلوم نیست با ما چه خواهد کرد! سودایش آخر کار دستمان می دهد .
اگر به خودم باشد چه خوشتر از اینکه سر به پای همچو شمایی نهم ؛ هرچند با خود می گویم
سر سودایی همچو منی کجا و خاک پای مولایی همچوشما کجا؟ ولی کرامت و بزرگی شما خاندان
آرزوهایم را اینگونه عظیم وزیبا ساخته ،که با کوله باری عظیم از گناه و معصیت با ز از این درگاه
ناامید نگردم و رو بر کریم آورم ؛ چه کنم هر چه باشد سر است و سوداها در سر دارد و
میباست همچو دل افساری ناگسستنی بر دهانش زد تا اینقدر سوداگری نکند.شاید با عنایت شما بتوانم
این افسار را بر این افسار گسیخته نصب نمود.
فرمود: عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم(عادت شما اهل بیت احسان نمودن و
صفت بارزه تان کرم کردن است)