سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتم: این که تو می‌گویی با عُرف سازگاری ندارد.

عاقلانه گفت: می‌خواهم برای خود زندگی کنم و نه دیگران.

گفتم زندگی با دیگران حکم عقل است و از آن گریزی نیست.

به ناچار دو مساله برای خودم پیش آمد:

1.     اگر او می‌گفت: برای انجام این کار به جامعه‌ای می‌روم که با این مساله

 

سازگار باشد.

 

در جواب می‌گفتم: بستگی به این دارد که آیا فرهنگ اصیل خود را قبول کنی

 

 یا آنچه را که به عقلت می‌رسد. (چون این نتیجه سال‌ها فکر و تجربه  و آن

 

تنیجه هوسی زودگذر است.)

 

2.     و اگر می‌گفت: من به جامعه‌ای دیگر نمی‌روم بلکه  همین جا با کسانی

هستم که مرا و این کار مرا قبول داشته باشند.

در جواب می‌گفتم: باید دید این عده که کار تو را قبول می‌کنند دلیلشان همان

هوس زودگذر است یا چیز دیگری!...

با یکی از دوستان مدت‌ها قبل در مورد این که ژل مو بمالد یا نه حرف می‌زدم که

 این بحث پیش آمد

پیشنهاد می‌کنم یکبار دیگه با این دیدگاه این نوشته رو بخونید و نظر بدید.


نوشته شده در  جمعه 87/1/9ساعت  6:39 عصر  توسط حسن اندواری 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تابه تهمت و روغن معصیّت
حرف‏های تکان دهنده حاج ناصر در حضور حاج کاظم
حیدر ولی با نام دیگر بود عباس
ختم واقعه
آخر دنیا
اثر یک خاطره
دلستانه
[عناوین آرشیوشده]