بعد ازهرسیاهی شب سپیده صبح وجود دارد، بعد از هر انتظار لحظه دیداری وجود دارد، پس تاروزدیدار.
روز دیدار روز مرگ است؛ روزی که در یکقدمی ما میباشد، اماچشم ما کوتاهتر از یکقدم را میبیند.
بهراستی هیچ احساس کرده اید که خسته شدهاید، اما من به همان خدایی که بر ما خدایی میکند نای حرف زدن ندارم، من معتقد هستم که زندگی بدون انتظار هیچ لذتی ندارد و یک زندگی عبس می باشد اما بهراستی انتظار خیلی سخت است آن هم انتظاری که پایانش معلوم نیست.
آه ای خدای من پناهم میدهی! گناهانم چه میشود، به کجا میروند، خدایا در دلم تو را میبینم نمیدانم حسم را چگونه بیان کنم. خدایا کمکم کن! به همان لطفت قسم!
مطلب بالا ادامه مطلب پایین می باشد
ادامه دارد