سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

دل به دلبر گر دهی دلبر شوی

سربه پایش گر نهی سرور شوی

    گردر این دریا درآیی پیش ما                         

 گرچه خوش باشی ولی خوشتر شوی

    مولای من می خواهم که دل به غیر دلبر نسپارم ،

چه کنم هر چه  التماسش را می کنم ،گویی که دلش

 سخت تر از صخره شده است و اثر ندارد.

نمی دانم شاید اشک کباب است که بر آتش وجودش می ریزم!

وگرنه این دل اینگونه سرکش نبود که حال شده است !

سالهاست که با یکدیگر می سوزیم و می سازیم ،

 ولی تا به حال اینگونه او را ندیده بودم! حالش بس عجیب و نا آشناست!

 یادم هست روزی ، در خلوت دل خطابش کردم و گفتم:

 چرا اینقدر از این شاخه به آن شاخه می پری و آرام نمی گیری

تا ما نیز آسوده شویم ؟ گفت: آیا می خواهی که بی رنج ، صاحب گنج شوی ؟!

 مرا که  می بینی ذاتم اینگونه نهاده شده ، تا به این راحتی ها

 آرام نگیرم و با نسیمی به این سو و آن سو پرواز کنم 

 تو اگر ادعایت می شود که خواهانی من را بر سر درخت رحمت بنشانی

 بپا خیز و ریشه های ایمانت را در عمق زمین جای ده !

 دیدم که راست می گوید و ازماست که برماست که اینگونه بی ماوی

 و خانه به دوش گشته ایم ؛ شاید هم حال اکنونش  به این منظور است

 که از بس ریشه هایم سطحی و سست گردیده ،

دیگر آبی جهت حیات به او نرسیده و در آستانه خشکیدن است ،

 پس می بایست تا از این زخم نمرده  کاری برایش کرد.

فرمود : ان حدیثنا یحی القلوب

 ( احادیث وکلام ما اهل بیت دل های مرده را زنده می کند )


نوشته شده در  دوشنبه 86/12/13ساعت  2:46 عصر  توسط حامد اسد الله زاده 
  نظرات دیگران()

 

بسمه تعالی

  الهی گویا آسمان مهیای بارشی بس عظیم و طاقت فرساست که کمتر کسی را یارای

 رو در رو شدن  انفرادی آن است؛ الهی یافتم که هر که در زیر سایه درخت توکلت کوچ کند

 از آسیب در امان خواهد بود؛

 یا غیاث المستغیثین اذن ورودم را بپذیر.

   الهی هر چه باشد سنگ سنگ است  وآتش آتش و هیچگاه تا به حال نشده است که

 سنگی آتش زا بی اراده تو کسی را کشته ویا زخمی گرداند؛

 الهی حیات و مماتم را تو به عهده پذیر و مرا کشته و زخمی این سنگها مگردان

   الهی تو خود می دانی که دریا نیستم تا اگر سنگی بر من فرود آید آن را در خود فرو برم

 پس اگر اذن دخولم نمی دهی به دریایم ملحق گردان.

نویسنده:حامد اسدالله زاده


نوشته شده در  جمعه 86/12/10ساعت  10:59 عصر  توسط حسن اندواری 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

   از امروز با مطالبی از دوست عزیز و خوش ذوق آقای حامد اسدالله زاده

 در خدمت شما عزیزان هستم امیدوارم مورد قبول واقع شود.

 

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر

اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا

باران آتش

  الهی سرانجام شهادت در راه خودت را مرحمت فرما

 به تمام آنهایی که با آرزوی شهادت در رکاب قطب عالم امکان شب را به صبح می رسانند.

   الهی باران سنگ های آتش زا که تمام زندگی مؤمن را به فنا می سپارد، باریدن گرفته است؛

 الهی چتری از جنس نور می خواهم تا طاقت این بارش سهمگین را داشته باشد.

    الهی زخمی ها و کشتگان این باران شهاب های آتش زا بسیارند،

 ولی هر چه در احوالشان جستجو می کنم که چه چیز باعث شد تا در میان این همه افراد

 سنگی او را هوشیارانه هدف قرار دهد، هیچ نمی یابم الهی یاریم نما تا بیابم.

از نظرات زیبا و کارساز تان ما را محروم ننمایید.


نوشته شده در  پنج شنبه 86/12/9ساعت  11:13 عصر  توسط حسن اندواری 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تابه تهمت و روغن معصیّت
حرف‏های تکان دهنده حاج ناصر در حضور حاج کاظم
حیدر ولی با نام دیگر بود عباس
ختم واقعه
آخر دنیا
اثر یک خاطره
دلستانه
[عناوین آرشیوشده]